یمن پس از علی عبدالله صالح-راهبرد معاصر

یمن پس از علی عبدالله صالح

علی عبدالله صالح که 34 سال منصب ریاست جمهوری کشور یمن را در اختیار خود داشت و متحد عربستان محسوب می شد، پس از شکستن ائتلاف خود با نیروهای انصارالله و هنگام گریختن به سوی مواضع دشمنان این گروه، هدف قرار گرفت؛ متعاقب این حادثه، جنگ یمن وارد مرحله جدیدی شد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۳ - ۲۳ آذر ۱۳۹۶ - 2017 December 14
کد خبر: ۵۰

به گزارش راهبرد معاصر؛انصارلله، با حمایت های مردمی در سال 2015 توانسته بود کنترل پایتخت را در دست بگیرد. محور ریاض این تحولات را با نگرانی شدیدی تحت نظر داشت و درصدد بود به هر طریق ممکن انصارالله، گروه یمنی نزدیک به ایران را کنار بزند. پس از آن که بر آل سعود مسجل شد که نه منصور هادی، رئیس جمهور مستعفی و نه هیچ طرف دیگر یمنی یارای مقابله با انصارالله را ندارد، ائتلافی به منظور مبارزه با این گروه ایجاد شد. عربستان به منظور توجیه این حمله تمام عیار، منصور هادی را پناهنده خود کرد و وی را هدایت کرد تا به حملات شدید علیه کشورش مشروعیت ببخشد. با فراهم سازی این زمینه، تجاوز به یمن در فاز هوایی کلید خورد و در روزهای اول، عربستان با همکاری امارات، سورتی های هوایی ضد یمن را به روزی 200 حمله رساندند. در نتیجه این حملات بخش هایی از کشور از کنترل انصارالله خارج شد ولی شهرهای مهم که عمدتا در غرب هم مستقر بودند، در کنترل انصارالله باقی ماند. برای مقابله با این تهاجم، انصارالله تلاش کرد با ایجاد وحدت در میان طیف های یمنی، استحکام مقاومت کشور را بالا ببرد و از همین رو، با حزب کنگره مردمی به رهبری عبدالله صالح، دیکتاتوری که 30 سال با همکاری ریاض به حوثی ها حمله می کرد، ائتلافی بر قرار ساخت. لازم به ذکر است که ائتلاف با عبدالله صالح نه به خاطر خود او بلکه به خاطر حزبش بوده زیرا حزب او دو قبیله بزرگ یمنی را در خود جای داده است.

ائتلاف انصارالله با عبدالله صالح، شکننده تر از آن بود که بتواند در طولانی مدت دوام بیاورد زیرا روزهای اول، صالح، گاه و بیگاه به صورت تلویحی اظهاراتی ضد انصارالله به زبان می آورد که امید عربستان برای استفاده مجدد از او را حفظ می کرد. در نهایت، صالح تصمیم نهایی خود را گرفت و کوشید با کودتایی ضد انقلابیون یمنی به رهبری حوثی ها، صنعا، پایتخت را بدست گیرد و آرزوی چند ساله ریاض را برآورده سازد. در این کودتا البته صالح شکست خورد و جان خود را از دست داد و اکنون باید دید چه جریاناتی آینده یمن را رقم خواهند زد.


قدرت های اثرگذار در یمن

· عربستان: سعودی ها همواره همسایه جنوبی فقیر خود را دست کم می گرفتند. برای سالیان متمادی، دولت های یمن، به دلیل فساد و بیکفایتی توان اداره امور به طور مستقل را نداشتند و به شدت وابسته به کمک های آل سعود بوده اند. مهم ترین تهدید برای عربستان در یمن، شیعیان زیدی این کشور بوده اند که تحت رهبری انصارالله فعالیت می کردند به همین دلیل پس از آن که این گروه با همکاری مردم توانست کنترل پایتخت را بدست گیرد، ریاض به سرعت وارد عمل شد تا جریان را برگرداند. عربستان برای این منظور از منصور هادی، رئیس جمهور مستعفی و پناهنده استفاده کرد و ائتلافی ساخت که در آن، امارات از لحاظ مالی و هوایی، سودان در تامین نیروی انسانی و بخشی از یمنی های طرفدار هادی به عنوان نیروی مزدوری نقش ایفا می کنند. با تمام این اوصاف و صرف هزینه های سرسام آور، آل سعود هنوز نتوانسته اند به هدف اصلی خود، یعنی اشغال صنعا دست یابند و به همین دلیل، تلاش دارند با حصر یمن و ایجاد قحطی، کاری کنند که مردم یمن مجبور به شورش علیه انصارالله شوند، امری که هنوز اتفاق نیفتاده است. اوج دستاورد عربستان که اکنون بر روی آن مانور رسانه ای شدیدی می رود، کنترل 85% از خاک این کشور است در حالیکه اولا ادعای 85% گزافه است زیرا بخش بزرگی از مناطق خارج از کنترل انصارالله در اختیار داعش و القاعده است و ثانیا، مناطق تحت کنترل نیروهای طرفدار عربستان، عمدتا بیابانی است و تنها چند ناحیه به دلیل داشتن نفت، ارزش دارند. همچنین یکی از مناطق مهم دیگر تحت کنترل عربستان، عدن است که البته هنوز اوضاع آن آنقدر به ثبات نرسیده که کابینه دولت مستعفی و پناهنده هادی به آن جا نقل مکان کند. عربستان برای ایجاد اجماع یمنی ضد انصارالله، با حزب الاصلاح، گروه سلفی یمن که پیشتر نسبت به آن بدبین بود، از در دوستی در آمده و اخیرا محمد بن سلمان با بزرگان این حزب دیدار داشته است. همچنین برخی گروه ها از پارلمان یمن هم با محمد بن سلمان دیدار داشته اند و این نشان از تحرک جدید ریاض برای ایجاد اجماع یمنی ضد انصارالله دارد. در هر صورت، عربستان اکنون مشکل اصلی یمن است و برای فرار از پذیرش شکست، تمایلی به پایان دادن به جنگ ندارد و از حصر به عنوان اهرم فشار علیه یمنی ها استفاده می کند.

· امارات: دولت کوچک و ثروتمند امارات که یکی از ارکان محور ریاض است، همراه با عربستان وارد جنگ علیه یمن شد. البته سیاست های امارات در یمن، با عربستان تا حدودی فاصله داشته است مثلا امارات از روزهای ابتدایی روی حزب الاصلاح سرمایه گذاری زیادی می کرد حال آن که عربستان نسبت به این حزب خوشبین نبود. یا امارات به شدت مخالف منصور هادی است و حتی چند بار با وی دچار درگیری لفظی شده است. لازم به ذکر است که بنا بر برخی از منابع خبری، اکنون منصور هادی در حصر دولت عربستان است زیرا آل سعود تلاش داشته از این راه امارات را قانع سازد که در ائتلاف باقی بماند.
ابوظبی، در یمن بیشتر به امریکا نزدیک بوده و با اجیر کردن بلک واتر، نیروهایی در مناطق نفت خیز یمن پیاده کرده است و چندان تلاشی برای پیشروی در شهر های تحت کنترل انصارالله ندارد. امارات به دلیل ضربات شدیدی که از ناحیه حملات موشکی انصارالله خورد، حضور خود را در جنگ کاهش داد و در عوض به سرمایه گذاری بر یمنی های مخالف انصارالله روی آورد.

· دولت مستعفی یمن: منصور هادی، رئیس جمهور دست نشانده یمن یکی از نیروهای شناخته شده عرصه این درگیری هاست. در دوره کوتاه او، یمن چنان اوضاع آشفته ای پیدا کرد که تقریبا هیچکس برای دفاع از او در مقابل انصارالله و کمیته های مردمی، وارد عمل نشد. پس از استعفا و پناهنده شدن به عربستان، او هم در کنار ائتلاف ضد کشورش، اقدامات سیاسی بسیاری کرد و اکنون مدعیست که کنترل شهر عدن، قسمت هایی از تعز و عمده نواحی بیابانی را بدست دارد. اما باید متوجه بود که منصور هادی تقریبا هیچ محبوبیتی در میان یمنی ها ندارد چراکه بدون حمایت عربستان، هرگز نیروهای وفادار به او قادر نبودند مناطق بیابانی و عدن را اشغال کنند . همچنین عدن، با وجود آن که تحت کنترل نیروهای وابسته به هادی است، اما او آنقدر بی کفایت است که حتی جرات استقرار در این شهر را ندارد. این مسائل در کنار هماهنگی با دشمنان ملت یمن، اثبات می کند که منصور هادی هیچ قدرت عرض اندام مستقلی ندارد و جالب ان که به نوعی وجه المصالحه عربستان و امارات شده و اکنون برای رضایت خاطر ابوظبی در حصر ریاض قرار گرفته است.

· القاعده: گروه تروریستی القاعده ریشه عمیقی در یمن دوانیده و پس از حملات ائتلاف، با سوء استفاده از خلاء قدرت بوجود آمده توانست بخش های مرکزی کشور را به اشغال خود در آورد و شواهد نشان می دهد که در این مناطق با نیروهای ضد یمنی همکاری هایی داشته است.

· حزب کنگره مردمی: حزب الموتمر، وابسته به دیکتاتور معدوم، دو قبیله بزرگ یمنی را در خود جای داده است و از این رو می تواند مدعی نمایندگی بخش قابل توجهی از مردم یمن باشد. دلیل ائتلاف انصارالله با این حزب هم بیشتر متاثر از همین واقعیت بوده است. اکنون و با کشته شدن عبدالله صالح، برخی نیروهای گریز از مرکز در حزب الموتمر، خواهان حفظ روابط با انصارالله هستند ولی عمده حزب خواهان پیروی از احمد، پسر صاالح هستند که وعده داده انتقام خون پدرش را خواهد گرفت. بنظر می رسد عمده حزب الموتمر به طیف مخالفان انصارالله بپیوندند.

· ایران: جمهوری اسلامی ایران پس از سال 1357 همواره آماده کمک به ملت های مظلوم بوده است. انصارالله که گروه شیعه یمن بوده، پی شاز انقلاب اسلامی تحت سرکوب رژیم صالح و عربستان قرار داشت و یکی از جوامع هدفی بود که ایران همواره تلاش داشت به آن ها کمک رساند ولی به دلیل محاصره بودن آن ها و نداشتن راهی به دریا، تلاش تهران جهت کمک رسانی به بن بست می خورد. پس از حمله عربستان به یمن، جمهوری اسلامی ایران کمک رسانی به یمنی ها را آغاز کرد که مهم ترین این کمک ها، آموزطش ساخت موشک بوده است. اکنون محور ریاض ایران را عامل اصلی تمام حوادث یمن می بیند و جبهه ای عربی ضد تهران به صف کرده است.

· انصارالله: انصارالله گروهی است که هدایت عمده جمعیت 30% شیعیان زیدی یمن را بر عهده دارد و در این مسیر، توانسته با وجود فشارهای فراوان، کنترل شهرهای اصلی کشور را بدست گیرد. دقت در این نکته لازم است که توان کنترل شهرهای اصلی یمن با وجود حمله شدید عربستان، محاصره کامل و ضدیت اکثر قریب به اتفاق احزاب داخلی یمن با حوثی ها، نشان دهنده پشتوانه مردمی این گروه است. به عبارت دیگر، این که انصارالله توانسته با وجود تمامی فشارها همچنان دوام بیاورد اثبات می کند که پشتوانه مردمی این گروه فراتر از 30% شیعیان زیدی است و حتی بخش هایی از جامعه سنی را هم شامل می شود. شکست طرح کودتای صالح با وجود برنامه ریزی های چند ماهه نشان می دهد که انصارالله در شهر اصلی یمن، شهر عمدتا سنی نشین، آنقدر محبوب هست که کسی با کودتاگران همراهی کند. انصارالله همچنین در جبهه خارجی توانسته نیروهای متجاوز عربستان را از مرزهای شمالی دور کند و با موشک های خود، قلب امارات و عربستان را هدف قرار دهد. امری که به شدت محور ریاض را به هراس افکنده است.

سناریوهای پیش رو

 ادامه یافتن جنگ با اتحاد نیروهای ضد انصارالله: محور ریاض، بانی اصلی جنگ یمن، با کنترل صنعا توسط انصارالله کنار نخواهد آمد زیرا این مسئله را یک شکست حیثیتی برای خود می بیند. به همین دلیل، در مقطع کنونی عربستان خواهان پایان دادن به جنگ نیست تا آن که بتواند یک پیروزی بزرگ، لا اقل اشغال صنعا را بدست آورد. برای دستیابی به پیروزی، محمد بن سلمان، به طرف های مختلف یمنی شامل منصور هادی، حزب الاصلاح، باقیمانده های الموتمر نزدیک شده و تلاش دارد با تکیه بر آن ها و فراهم آوردن پوشش هوایی گسترده، صنعا را اشغال کند. پس از طغیان عبدالله صالح، نیروهای یاد شده، عملیاتی با عنوان "صنعای عربی" را آغاز کرده اند تا به زعم خود، پایتخت یمن را از دست نشاندگان ایران پس بگیرند. بنابراین می توان گفت که این سناریو احتمال وقوع بالایی دارد.

اعلام آتش بس تحت فشار بین المللی: محور ریاض اکنون پس از نزدیک به 3 سال جنگ، به رغم صرف هزینه های بسیار و حصر شدید کشور فقیر یمن، نتوانسته به هدف اصلی خود برسد. اکنون، به دلیل قحطی و وبا، فشارهای بین المللی برای پایان دادن به جنگ افزایش یافته و باعث شده تا ریاض اندکی از شدت حصر فرودگاه یمن و بندر الحدیده را بکاهد. ممکن است در میان مدت طرف های منطقی تری همچون امریکا و اتحادیه اروپا که همچون محمد بن سلمان با دیدگاه های جاه طلبانه به قضیه یمن نمی نگرند، فشارها بر وی را تشدید کنند که با توقف جنگ، از اتلاف هزینه و خدشه به وجهه جبهه متحد غرب جلوگیری کند. هرچند ممکن است فشارهایی از ناحیه غرب به عربستان وارد شود ولی باید متوجه بود، آتش بس پیش از کنترل صنعا برای عربستان مساوی با شکست حیثیتی خواهد بود و بعید بنظر می رسد بن سلمان چنین چیزی را بپذیرد.

ایجاد مناطق کاهش تنش همانند سوریه: با توجه به تجربه سوریه، حال که عربستان خواهان پایان یافتن جنگ در مواضع فعلی نیست و انصارالله هم توان حفظ مناطق خود را دارد، احتمال دارد به منظور کاهش از هزینه های جنگ، در برخی مناطق درگیری، منطقه کاهش تنش اعلام شود تا گام به گام استحاله انصارالله در میانمدت پیش برود.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده